اگه اين اس ام اس و خوندي يعني دوسم داري
اگه پاک کني عاشقمي
اگه جواب بدي ديوونمي
اگه جواب ندي يعني من و ميخواي
حا لا چي کار مي کني؟
.
.
.
. خسیسه صد هزارتا صلوات نذر میکنه. وقتی نذرش برآورده میشه میره ورزشگاه آزادی داد میزنه : محمدیاش صلوات!!
.
.
.
یارو کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته: سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، میپرسه: ببخشید قربان، میتونم بپرسم دارید چیکار میکنید؟ یارو یقشو میگیره، پرتش میکنه تو چاه، میگه: چهارده،...چهارده،...چهارده!
.
.
.
یارو داشت اظهار نظر میکرد: این جلال آل احمد که هی ازش تعریف میکنن، فقط یه کتاب خوب نوشته که اسمش بوف کوره. یکی گفت: بوف کور که مال صادق هدایته! یارو گفت: دیگه بدتر، یه کتاب خوب داره، اونم صادق هدایت براش نوشته!؟
.
.
.
ماشین یه یارو رو تو روز روشن، جلو چشماش میدزدن، رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن: آااای دزد! بگـــیـــرینش! یهو یارو داد میزنه: هیچ خودشو ناراحت نکنید.. هیچ غلطی نمیتونه بکنه! رفیقاش وامیستن، میپرسن: چرا؟ یارو میگه: ایلده من شمارشو برداشتم!!!
.
.
.
تو یه شهری حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکیو تو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد!!!
.
.
.
زن: من بر خلاف تو همیشه موقع شنا سرم از آب بیرونه. شوهر: آخه عزیزم، چیز سبک همیشه روی آب میمونه
.
.
.
یارو زنگ میزنه خونه دوست دخترش، بابای طرف گوشی رو برمیداره، هول میشه میگه: ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقیقه!
.
.
.
یارو و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمیگرده به یارو میگه اسم توچیه؟! یارو اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!
.
.
.
هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ میزدن به جز یه ترکه ! ازش می پرسن چرا تو ساکتی ؟ میگه : ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه
.
.
.
يه روز آشغالی مياد دم درخونه ترکه ميگه آقا آشغال داريد؟ ترکه داد ميزنه تو خونه خانم آشگال داريم؟ زنش ميگه آره آره داريم....!!!! ترکه ميگه آره داريم، نميخايم
.
.
.
تبلیغ جدید زمزم:عبود کنار شط نشسته که جاسم از راه میرسد.جاسم : ها عبود پپسی میخوری؟عبود : ها جاسم.جاسم: گه میخوری.....بیا زمزم بخور